01 July, 2015

همشهری های من، از قم تا یمن

دوشنبه 29 ژوئن 2015 بلاگ میهمان

همشهری های من، از قم تا یمن

احمد هاشمی، کارمند پیشین وزارت خارجه

من در شهر بالیکسیر ترکیه زندگی می کنم. به خاطر بدنامی چند روستای علوی نشین به سرقت و قاچاق مواد مخدر، در این شهر نگاه مثبتی به شیعه ها وجود ندارد چرا که آنها در بیشتر موارد، علوی های ترکیه را با شیعه ها یکی می دانند. به همین دلیل، هر چقدر هم تاکید کنم تعصبم نسبت به یک کیلو گشنیز و تربچه بیشتر از مذهب شیعه است، وقتی راجع به ملیتم پرسیده می شود بلافاصله پشت بندش سوال های عمدتا مضحک راجع به مذهبم پرسیده می شود؛ سوال هایی از قبیل: آیا شیعه ها، مسلمان هستند اگر هستند پس چرا در لیست چهار مذهب حق (حنفی، شافعی، حنبلی، مالکی) جایی ندارند؟ چرا شما علوی ها بعد از رابطه جنسی، غسل جنابت نمی کنید و علاقه ای به حمام و تمیزی ندارید؟ آیا شما شیعه ها/علوی ها فقط در ده روز اول ماه محرم نماز می خوانید و روزه می گیرید؟ شما شیعه ها به پیامبر اسلام هم اعتقاد دارید یا اینکه علی را هم خدا و هم پیامبر خدا می دانید؟ شما شیعه ها هر چند وقت یک بار ازدواج موقت (متعه) می کنید و شرایط متعه چیست؟ خیلی وقت ها حوصله تکرار مکررات و جواب دادن به این سوال ها را ندارم و ترجیح می دهم بحث را عوض کنم.
بیاد دارم وقتی در اداره ترجمه وزارت خارجه شاغل بودم بیشتر مترجم های عربی از دوستان معاود (ایرانی تبارانی که در دوران صدام حسین از عراق اخراج شدند) بودند. با وجود اینکه این افراد خودشان را کاملا ایرانی می دانستند ولی بخاطر لهجه عربی و آداب و رسوم عراقی شان مورد بدگمانی بودند. من هم در ترکیه با تجربه مشابهی روبرو بوده ام، بطوریکه هر چقدر هم تاکید کنم ترک ایرانی هستم در بیشتر موارد این شیعه بودن من است که برجسته می شود نه ترک و آذربایجانی بودنم.
چندی پیش برای امر خطیر و مقدس ترجمه (عربی- ترکی و بالعکس) به کارخانه ای رفته بودم که مشتری اش اهل عربستان بود که وقتی متوجه شد از ایران هستم وارد بحث سیاسی و ارزیابی تحولات منطقه به سبک بقال ها و راننده های تاکسی شد. او از برنامه های صهیونیستی و توهم توطئه و فتنه هایی که برای مسلمانان ایجاد شده گفت ولی من بخاطر تنش و خصومتی که میان ایران و عربستان وجود دارد سعی کردم ژست حرفه ای و کاری به خودم بگیرم و از بحث سیاسی دوری کنم. ولی وقتی دیدم این بازرگان عربستانی یعنی "ابو ناجی"، ول کن ماجرا نیست من هم شروع کردم به بحث سیاسی محتاطانه و انتقاد از شیعه گستری دولت ایران و وهابی گری و سنی گرایی عربستان و گفتم سیاست های فرقه گرایانه این دو کشور نه تنها برای صلح و ثبات و دوستی ملت های منطقه مفید نیست که ویرانگر هم هست. در کمال تعجب دیدم ابو ناجی از سیاست خارجی شیعه محور ایران و اقدامات حزب الله لبنان در کمک به بشار اسد در سوریه و پیشروی حوثی ها در جنوب یمن دفاع می کند.
خیلی زمان نگذشت که متوجه شدم ابو ناجی از نجران عربستان یعنی منطقه زیدی واسماعیلی نشین هم مرز با حوثی های یمن است. او به من گفت مردم نجران شیعه زیدی و دوستدار ایران و رهبر ایران هستند و از بمباران حوثی ها توسط عربستان خیلی ناراحت هستند. ابو ناجی به من که فکر می کردم شیعه ها فقط در دو استان نفت خیز شمال شرق عربستان (قطیف و احسا) هستند یادآور شد در جنوب هم استان نجران زیدی نشین است.
ابو ناجی به من گفت زیدی ها شیعه واقعی! هستند ولی او شیعیان 12 امامی را خیلی دوست دارد و اینطور شد که در یک مدت کوتاهی رفیق شفیق و یار غار هم شدیم و عکسی به یادگار گرفتیم و ائتلاف دو نفره شیعی (12 امامی و زیدی) را برای مقابله با استکبار جهانی تشکیل دادیم. دوستان ترک هم که شاهد این رابطه حسنه بین ما بودند به من گفتند "همشهری ات را پیدا کرده ای ها!" و اینطور بود که فهمیدم می توانی قمی باشی و حتی بطور ناخواسته با زیدی های نجران و یمن هم همشهری و هم داستان باشی.

No comments: