20 September, 2013

آیا «نرمش قهرمانانه» رهبر ایران «صلح با معاویه» را به همراه خواهد داشت؟



My piece regarding Ali Khamenei's recent so-called "Heroic flexibility" approach regarding foreign policy.
مقاله ام در ارتباط با رویکرد جدید علی خامنه ای در رابطه با سیاست خارجی که اصطلاحا ""نرمش قهرمانانه" اش نامیده است.


از «نوشیدن جام زهر» تا «نرمش قهرمانانه»

احمد هاشمی


iran-emrooz.net | Fri, 20.09.2013, 9:49

کارمند پیشین وزارت خارجه ایران
عنوان اصلی مقاله:
آیا «نرمش قهرمانانه» رهبر ایران «صلح با معاویه» را به همراه خواهد داشت؟
در روزهای گذشته علائم و سیگنالهای فراوانی از طرف رهبر و دیگر مقامات ارشد جمهوری اسلامی ایران مبنی بر اتخاذ رویکردی جدید در تعامل با جهان خارج و تمایل برای حل و فصل مساله هسته‌ای ارسال گردیده است. آیت‌الله خامنه‌ای در آستانه آغاز احتمالی دور جدید مذاکرات ایران و ۵+۱ اعلام کرده که مخالف «حرکت‌های صحیح دیپلماسی» نیست و می‌توان در مقابل غرب «نرمش قهرمانانه» داشت. وی در دیدار اخیر خود با فرماندهان ارشد سپاه، با تاکید بر «دیپلماسی لبخند» گفته است: «عرصه دیپلماسی، عرصه لبخند و درخواست مذاکره و مذاکره است». وی همچنین در اظهارنظری بی‌سابقه، از سپاه خواسته تا «سیاست را خوب بفهمد ولی وارد آن نشود.» تعابیری که در نوع خود، اولین در ادبیات دیپلماتیک رهبر جمهوری اسلامی ایران هستند.
پیشینه نرمش قهرمانانه
صرف واژه نرمش برای رژیمی مانند جمهوری اسلامی واژه‌ای ناخوشایند و حاکی از عجز و ضعف است چرا که رژیمهای ایدئولوژیکی همچون ایران، کره شمالی و زیمبابوه نیاز به ادبیاتی کوبنده و دیگرستیزانه برای استمرار سیاستهای جنجالی و ماجراجویانه خود دارند مگر اینکه مجبور به توقف آن ادبیات شوند. آیت‌الله خامنه‌ای در اظهارات اخیرش در مورد نرمش قهرمانانه چنین توضیح می‌دهد: «با مسئله‌ای که سالهای پیش نرمش قهرمانانه خواندم موافقم چرا که این حرکت در مواقعی بسیار خوب و لازم است». اما اگر کمی به عقب‌تر برگردیم خواهیم دید که «نرمش قهرمانانه» در ادبیات رهبر ایران به صلح اجباری و عقب نشینی پیشوای دوم شیعیان در رویارویی با معاویه اشاره دارد که رهبر ایران از آن در کتابی که پیش از انقلاب سال ۵۷ ترجمه کرده است به عنوان «باشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه تاریخ» یاد می‌کند.
آیت‌الله خامنه‌ای در حالی موضع جدید خود پیرامون «نرمش قهرمانانه» در ساحت دیپلماسی را بیان کرده که پیش از این، بار‌ها به انتقاد از سیاست تنش‌زدایی دوره اصلاحات پرداخته و از مدافعان سرسخت روشی بود که در دولت محمود احمدی‌نژاد پیگیری می‌شد و برخی آن را «دیپلماسی تهاجمی» نامیده بودند. وی ضمن ابراز بدبینی نسبت به موفقیت مذاکرات با غربی‌ها، به مقام‌های ارشد کشور در مورد «دستهای چدنی زیر دستکش مخملی» و «لبخند دشمن» هشدار داده بود: «اوایل برخی‌ها لبخند دشمن را باور می‌کردند، اما به‌ تدریج پشت صحنه این وعده‌ها را فهمیدند و متوجه شدند که دشمن چه راحت دروغ می‌گوید». اکنون باید دید در رژیمی که دوام و قوام خود را در استکبارستیزی و جنگ همیشگی با دیگران (دشمن حقیقی و فرضی) می‌بیند چه عوامل و شرایطی رهبر آن را به این نتیجه گیری رسانده است که زمان «نرمش قهرمانانه» در مقابل قدرتهای غربی فرا رسیده است. با نگاهی کوتاه به ادبیات مورد استفاده در جمهوری اسلامی و کنکاشی در بار معنایی واژه «نرمش» می‌توان به این نتیجه رسید که در رویکرد جدید آیت‌الله خامنه‌ای - که با هموار کردن مسیر برای به قدرت رسیدن حسن روحانی آغاز شد - بیش از آنکه علائمی از مذاکره و صلح حقیقی موجود باشد نشانه‌هایی از اضطرار و اجبار در لحن، رفتار و ادبیات مورد استفاده وی دیده می‌شود. این تغییر رویکرد ۱۸۰ درجه‌ای فقط در برهه‌هایی که جمهوری اسلامی با تهدیدی جدی و بنیادین روبرو بوده مشاهده گردیده است از جمله زمانی که آیت‌الله خمینی مجبور به قبول قطعنامه ۵۹۸ و ترک مخاصمه با عراق شد.
از «نوشیدن جام زهر» خمینی تا «نرمش قهرمانانه» خامنه‌ای
در سال پایانی جنگ ایران و عراق، آیت‌الله خمینی، علیرغم اشتیاق فراوانی که به استمرار جنگ با شعار «جنگ جنگ تا رفع فتنه از کل جهان» و سودای برافراشتن بیرق اسلام ناب محمدی بر جای جای هستی را داشت از این سودای خود و صدور متاع زهرآگینش (ایدئولوژی انقلاب اسلامی و گفتمان ولایت فقیه) دست برداشت و در سال ۶۷ جام زهر را با بی‌میلی و اکراه سر کشید. وی تنها با به مسلخ بردن صد‌ها هزار جوان ایرانی در کارزاری پوچ بود که به این باور رسید که بلندپروازی‌هایش قابلیت اجرایی شدن ندارند و حاضر شد و یا به عبارت بهتر مجبور شد تا «جام زهر» را سر کشیده کارگزارانش را به پای میز مذاکره بفرستد. در برهه زمانی کنونی نیز جمهوری اسلامی، در شرایط مشابهی بسر می‌برد. تاثیرات مخرب تحریمهای بین المللی، رهبر ایران را به این نتیجه گیری رسانده است تا احتمالا «نرمشی قهرمانانه» در مقابل غرب داشته باشد.
این در حالی است که آیت‌الله خامنه‌ای در تمام دوران رهبری خود از حامیان سرسخت «دیپلماسی تهاجمی» بوده و حتی در آخرین دیدارش از قم در ۱۹ دی ماه ۱۳۹۰، از کسانی مانند محسن رضایی که گفته بودند ما در «شرایط شعب ابی طالب» (استعاره از وضعیت ضعیف و تدافعی) قرار داریم انتقاد و تاکید کرده بود که کشور در شرایط «بدر و خیبر» (استعاره از وضعیت قوی و تهاجمی) قرار دارد.
میزان نرمش احتمالی جمهوری اسلامی در مقابل قدرتهای جهانی به عواملی از قبیل حجم، گستردگی و انسجام تحریم‌ها و فشارهای بین المللی بستگی خواهد داشت. آنچه مسلم است این است که زمینه برای گفتگوی مستقیم ایران و امریکا مساعد‌تر از همیشه است. البته ارتباط با امریکا در دوران پس از انقلاب ۵۷، امری مسبوق به سابقه است و تهران و واشنگتن بعد از اشغال سفارت آمریکا و قطع رابطه، بار‌ها با یکدیگر تماس برقرار کرده و مذاکراتی در باب موضوعات گوناگون داشته‌اند. در دهه ۶۰ و در دوران جنگ ایران و عراق، کشور آمریکا چندین نوبت به ایران کمک اطلاعاتی و تسلیحاتی نمود، در دهه ۸۰ نیز، در جنگ با طالبان، ایران کمک اطلاعاتی ارزشمندی به آمریکا نمود و در پیروزی سریع آمریکا در این جنگ موثر واقع شد. محور شرارت خواندن ایران توسط دولت جرج بوش این روند تعامل مستقیم و غیرمستقیم بین دو کشور ایران و امریکا را خدشه دار کرد ولی امروز شرایط از طرف هر دو کشور برای تعامل نزدیک‌تر مهیا می‌باشد. ایران بخاطر فشار فزاینده تحریم‌ها و امریکا به جهت سکانداری رهبری صلح طلب علاقه زیادی دارند تا از حجم خصومت‌ها بکاهند ولی این نمی‌تواند به معنای تغییرات اساسی در سیاست خارجی کلان جمهوری اسلامی باشد چرا که در آن صورت موجودیت و کیان خود را در خطر خواهد دید. با پذیرش این اصل که رژیم ایدئولوژیک و اصطلاحا مکتبی حاکم بر تهران قابلیت و ظرفیت اصلاحات گسترده در ساختار سیاستهای کلان خود را دارا نیست می‌توان ذیلا به چرایی چرخش در سیاست خارجی آن پرداخت.
دلایل اتخاذ سیاست نرمش قهرمانانه:
یک- تقویت صلح طلبی و جریانات ضدجنگ در اروپا و امریکا 
حمله نظامی به عراق در سال ۲۰۰۳ بدون جلب موافقت شورای امنیت و نادیده گرفتن افکار عمومی کشورهای مهاجم، باعث تغییراتی در کابینه کشورهای درگیر جنگ شد. در امریکا، جرج بوش جای خود را به اوباما داد. سیاستهای اجماع ساز باراک اوباما همراه با تغییرات سیاسی در اروپا عرصه را برای جمهوری اسلامی تنگ نمود. گروههای ضد جنگ که فعالیت‌هایشان بطور غیرمستقیم به نفع جمهوری اسلامی تمام می‌شد تضعیف شدند چرا که در فرانسه نیکولا سارکوزی راستگرا جای خود را به فرانسوا اولاند سوسیالیست داده و در بریتانیا دیوید کامرون، تونی بلر جنگ طلب را در رقابت درون حزبی به کنار زده بود. بنابراین فضای جنگ و اقدام نظامی احتمالی بر علیه ایران رنگ باخت و در عین حال اجماع بین المللی به رهبری اوباما و با همراهی روسیه و چین بر علیه ایران تقویت شد که نتیجه خود را در تصویب و اعمال تحریمهای بین المللی بیسابقه علیه ایران نشان داد.
دو- تاثیرات ویرانگر تحریم‌ها 
همچنانکه اشاره شد تاثیرگذاری تحریم‌ها—که توسط مقامات جمهوری اسلامی به عنوان بزرگ‌ترین موهبت شناخته شده بود—و قطعنامه‌ها—که کاغذ پاره‌های بی‌ارزشی ارزیابی شده بود— در سالهای اخیر به اوج خود رسید. چرا که بنا به گفته جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا، شدید‌ترین تحریم‌ها در طول تاریخ بر علیه ایران در حال اعمال بود که تاثیرات خود را در نوسانات شدید ارز و تورم بی‌سابقه و تعطیلی گسترده کارخانجات نشان داد و رهبران جمهوری اسلامی را وادار به چاره اندیشی کرد.
سه- اتفاقات سوریه 
پس از بیش از دو سال از آغاز ناآرامی‌های داخلی، تحولات سوریه بگونه غیرمنتظره‌ای پیش رفته و ایران و غرب را بطور یکسانی در یک وضعیت آچمز قرار داده است. به نظر می‌رسد بویژه پس از پیشنهاد اخیر روسیه، ایران و کشورهای غربی متقابلا مجبور به همکاری و چاره اندیشی مشترک شده‌اند و همانند دوران جنگ با طالبان، ایران و غرب بویژه امریکا، نیاز به همکاری در زمینه سوریه خواهند بود.
چهار- فلج شدن سیستم بانکی کشور 
تحریمهای بانکی و مالی ایران روند واردات و صادرات و فروش نفت کشور را مختل نموده است. بطوریکه ایران در دریافت مبالغ مربوط به فروش نفت خود به هند، پاکستان و کشورهای شرق آسیا، با مشکلات عدیده‌ای روبرو بوده است.
پنج- اقتصاد شدیدا نابسامان 
با وجود اینکه انتقاد از شرایط و مشکلات در بسیاری موارد سیاه نمایی تلقی گردیده و رسانه‌های داخلی از پرداختن به آن‌ها منع شده‌اند؛ ولی موضوع مشکلات و نابسامانیهای اقتصادی در کشور، چنان عیان و آشکار است که حتی بسیاری از مراجع تقلید در مورد آن هشدار داده‌اند و بنابر برخی اظهارات مقامات ارشد رژیم، در صورت استمرار وضع موجود، احتمال قحطی و شورش گرسنگان دور از ذهن نخواهد بود.
شش- ناکارآمدی صنعت نفت 
کار‌شناسان انرژی عقیده دارند صنعت نفت و گاز کشور به دلیل ناتوانی در نوسازی و واردات فناوری و ماشین آلات مورد نیاز، در وضعیت اسفناکی بسر می‌برد؛ بطوریکه میزان بهره وری و تولید در این بخش کلیدی، به شدت کاهش یافته و بسیاری از صنایع و تاسیسات مربوط به بخش نفت و گاز کشور دارای فرسودگی می‌باشد.
نشانه‌های تغییر و نرمش در سیاستهای جمهوری اسلامی
آیت‌الله خامنه‌ای با میدان دادن به تیم نو رسیده احمدی‌نژاد به منظور از میدان خارج کردن مزاحمان (اصلاح طلبان) و رقبای سنتی خود (بویژه هاشمی رفسنجانی) دست به اشتباه استراتژیکی زد و کشور را به قهقرای عمیقی فرو برد. سیاست داخلی و بویژه خارجی احمدینژاد پس از سپری شدن هیجان و جاذبه اولیه‌اش، به معنای دقیق کلمه یک افتضاح بزرگ بود و مشکلات عدیده‌ای برای کشور و شخص رهبر و دشمنیهای جدیدی برای جمهوری اسلامی ایجاد نمود؛ بطوریکه وی وادار به تن دادن به برخی تغییرات در سیاستهای کلان خود شد که برآمدن دولت کنونی، یکی از پیامدهای اصلی این تغییر رویکرد رهبر است. می‌توان تی‌تر وار نشانه‌های تغییر در سیاستهای جمهوری اسلامی را ذیلا برشمرد:
یک- هموار نمودن مسیر برای برآمدن چهره‌ای معتمد، امتحان پس داده و دارای پیشینه امنیتی و هسته‌ای و درعین حال دیپلماتی برجسته و شناخته شده در عرصه دیپلماسی برای جلوس بر تخت ریاست جمهوری؛
دو- انتخاب قدرمتند‌ترین و امریکاگرا‌ترین دیپلمات تاریخ جمهوری اسلامی برای پست وزارت امور خارجه، و هموار کردن مسیر برای شکلگیری تیم کارکشته مذاکره گر بطوریکه ویژگی اصلی تیم اجرایی دولت روحانی لابی‌گری، می‌انجی‌گری و مذاکره‌گری است؛
سه- دعوت از سپاه برای اجتناب از دخالت در سیاست. رهبر ایران، در دیدار اخیرش با فرماندهان سپاه گفته است: «لزومی ندارد سپاه در عرصه سیاسی پاسداری کند اما باید عرصه سیاست را بشناسد». رئیس جمهور ایران نیز همین موضوع را به شکلی دیگر تکرار نموده است؛
چهار- افزایش ترافیک دیپلماتیک و روشن شدن چراغهای سبز از زمان شکلگیری دولت جدید حسن روحانی که نمی‌تواند تصادفی و بدون هماهنگی و دیکته رهبر جمهوری اسلامی رخ داده باشد. از جمله می‌توان به این موارد اشاره کرد:
ورود خانم والری آموس مدیر سابق وزارت امورخارجه بریتانیا تحت پوشش معاون دبیرکل سازمان ملل به تهران و دیدار با مقامات ارشد دستگاه دیپلماسی کشور، ورود چندی پیش جفری فلتمن، دیپلمات کهنه کار امریکایی در پوشش معاون‌بان کی مون به تهران و دیدار با مقامات وزارت امورخارجه ایران، سفر سلطان قابوس پادشاه عمان به کشور و دیدار با رهبر و رئیس جمهور، دیدار حسن روحانی از روسیه، ابراز تمایل حسن روحانی به گفت‌وگو با آمریکا و استقبال باراک اوباما از آن، رد و بدل شدن نامه‌هایی بین اوباما و روحانی «مثبت و سازنده» توصیف کردن لحن نامه اوباما توسط رئیس جمهور ایران، اظهارنظر حسین موسویان مذاکره‌ کننده سابق هسته‌ای جمهوری اسلامی مبنی بر صدور مجوز مذاکره مستقیم با آمریکا توسط رهبر و تایید ضمنی آن توسط روحانی در مصاحبه با تلویزیون ان بی‌سی، ادعای نشریه معتبراشپیگل مبنی بر توقف فعالیتهای سایت فردو توسط روحانی در آینده نزدیک، اظهار نظر سرگی لاوروف، وزیر امورخارجه روسیه، مبنی بر آمادگی ایران برای توقف غنی‌سازی ۲۰ درصدی در مقابل لغو تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی، از جمله تحریم بانک مرکزی و صادرات نفت، شایعه احتمال دیدار اوباما و روحانی در حاشیه اجلاس سالیانه سازمان ملل توسط برخی روزنامه‌های خارجی از جمله نیویورک تایمز و گاردین، و احتمال ازسرگیری دور تازه مذاکرات هسته‌ای با گروه ۵+۱ با حضور محمدجواد ظریف و کا‌ترین اشتون تا دو هفته‌ دیگر در نیویورک، اظهار نظر اخیر علی اکبر صالحی، رییس سازمان انرژی اتمی ایران مبنی بر شکل گیری «گروهی با دیدگاه واحد» در حکومت ایران پس انتخابات ریاست جمهوری اخیر برای حل و فصل مساله هسته‌ای، اظهارنظر جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید مبنی بر اعلام آمادگی دولت امریکا برای همکاری در حل و فصل مسالمت آمیز مسئله هسته‌ای ایران با دولت روحانی پس از اظهار نظر روحانی برای برطرف کردن نگرانی‌های دنیا راجع به ایران، امیدواری باراک اوباما به حصول توافق با ایران از جمله نشانه‌های دیپلماتیکی است که می‌تواند دال بر وجود اراده از طرف جمهوری اسلامی برای حل و فصل مسائل هسته‌ای خود با غرب تلقی شود.
در این بین که تلاشهایی برای مذاکره و بده بستان سیاسی در جریان است چند سؤال کلیدی ذهن‌ها را بخود مشغول می‌کند که رهبر جمهوری اسلامی نیاز دارد تا به آن‌ها پاسخ گوید؛ از جمله اینکه:
اگر آیت‌الله خامنه‌ای ادعا دارد جمهوری اسلامی نه تنها در وضعیت تدافعی، محاصره و درماندگی و به تعبیر خودش در شرایط «شعب ابی‌طالب»، که در وضعیت تهاجمی و دست بالا و باز به تعبیر خودش در شرایط «بدر و خیبر» بسر می‌برد؛ پس چگونه است که سیگنالهایی پیاپی برای سازش، نرمش و مذاکره با به اصطلاح شیطان بزرگ می‌فرستد و چه اصراری دارد نرمشی قهرمانانه در مقابل غرب از خود نشان بدهد؟ و آیا رابطه‌ای بین ورود دیپلماتهای غربی و رد و بدل شدن احتمالی نامه‌هایی بین اوباما و روحانی و صحبت‌های اخیر رهبر وجود دارد؟
جمهوری اسلامی تا چه میزان در رفع تحریم‌ها و همراه کردن افکار عمومی و قدرتهای جهانی برای کاهش فشارهای فزاینده علیه ایران موفقیت حاصل خواهد کرد؟
و مهم‌ترین سوال این است که آیا «نرمش قهرمانانه» مورد نظر رهبر جمهوری اسلامی رویکردی کوتاه مدت و تاکتیکی در قالب خدعه و نیرنگ مبتنی بر آموزه «مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین» به منظور دفع خطر و خرید زمان خواهد بود و یا اینکه آیت‌الله خامنه‌ای با تاسی از مشی «صلح امام حسن با معاویه» به آن نگاه بلند مدت و استراتژیک دارد؟
http://ahmaddhashemi.blogspot.com/

18 September, 2013

My thoughts about Syria, chemical weapons and Rouhani administration in an interview with the Italian language newpaper, L'Indro:


My thoughts about Syria, chemical weapons and Rouhani administration in an interview with the Italian language newpaper, L'Indro:

نقطه نظراتم در رابطه با تحولات سوریه، سلاحهای شیمیایی و دولت روحانی در مصاحبه با روزنامه ایتالیایی لیندرو:



L'attacco contro Damasco

L’Iran e la pax armata siriana

L'ex funzionario del governo Hashemi sulla reazione iraniana all'attacco contro Assad






Trattare, alla fine, è interesse di tutti. Interesse del Presidente siriano Bashar al Assad, che pur di non essere spazzato via dagli islamisti si dice disposto a consegnare le sue armi chimiche, come chiestogli dal Segretario di Stato americano John Kerry, sotto il controllo della «comunità internazionale». 

Interesse degli Stati Uniti, rimasti con il cerino in mano nella guerra lampo contro Damasco, fatta esclusione per un alleato francese sempre più prudente e la Turchia spinta alle armi dal Premier Recep Tayyip Erdogan ma con la netta maggioranza dei cittadini (almeno il 72%) che dice di no.
Anche l'Iran - che in caso di attacco tuona alla reazione contro Israele e manda le milizie libanesi di Hezbollah (braccio militare e politico sciita degli Ayatollah nel Paese dei Cedri) sul campo ad aiutare l'esercito di Assad - ha buon gioco a non innescare l'effetto domino, frenando l'avanzata dell'estremismo sunnita in SiriaE, contemporaneamente, riaprendo il il canale diplomatico con l'Occidente, per allentare le sanzioni economiche dell'Unione europea (Ue) e degli Usa contro la Repubblica islamica.

Il 6 settembre, i capitali di sette società iraniane sono stati scongelati dal Tribunale dell'Ue, in strana concomitanza con l'escalation militare. E a poche ore dall'appello russo verso Damasco, ad accogliere l'ultimatum degli Usa, il Cremlino ha fatto sapere di «agire in coordinamento con l'Iran», per sbloccare la crisi, «evitando la catastrofe in Medio Oriente». 

A breve il Presidente russo Vladimir Putin si incontrerà con il neo Presidente iraniano Hassan Rohani. Anche se Assad prende tempo con un bluff, cogliendo un assist che per Washington era solo «un'argomentazione retorica», il tempo fa comodo a molti.

L'ex funzionario del Ministero degli Esteri iraniano Ahmad Hashemi, interprete per le massime occasioni ufficiali e traduttore degli atti del Dipartimento durante il precedente Gabinetto di Mahmoud Ahmadinejad, ci spiega perché anche l'Iran, come Israele e dell'Occidente, è deciso a frenare l'ascesa dei qaedisti di al Nusra, la frangia estremista dei ribelli siriani, e di altri gruppi ancora più radicali.

In dissidio con il governo di Teheran dalle proteste del Movimento verde del 2009 e poi candidato estromesso dalla corsa alle presidenziali, nel 2012 Hashemi è stato licenziato dal suo incarico.
Riparato in Turchia dove ha chiesto asilo politico, dall'estero l'ex funzionario scrive per media riformisti nazionali e internazionali. E racconta a 'L'Indro': Teheran non ha aiutato Damasco a costruire il suo arsenale chimico. Ma, durante il mio incarico passato, ho potuto constatare che il regime iraniano ne ha sviluppato uno proprio”. Pronto non solo a esibirlo contro Israele, ma a usarlo, “contro i civili, nel caso nel Paese nascessero realmente istanze di cambiamento democratico, che mettessero a repentaglio lo status quo”.
Diversi analisti hanno scritto che una guerra degli Usa contro la Siria è, in realtà, una guerra nascosta dell'Arabia Saudita e della Turchia, due potenze sunnite (rispettivamente conservatrice e modernista), in competizione contro l'Iran sciita. È d'accordo sul ruolo gregario degli Usa in questo conflitto regionale?

In parte sì. Ma c'è un distinguo di base. Il punto è che sia gli Stati Uniti sia Israele preferiscono conservare un Assad indebolito al potere in Siria, piuttosto che vederlo rimpiazzato da un gruppo orrendo e visceralmente anti-israeliano come le milizie sunnite pro al Qaeda di al Nusra. 
Questa visione è, in parte, condivisa anche dal regime di Teheran. L'Iran vuole lasciare l'alleato Assad dov'è, perché, in caso contrario, l'opposizione sunnita minaccerebbe gli interessi strategici del Paese sciita nella regione orientale.
All'estremo opposto, le potenze regionali sunnite come Turchia, Arabia Saudita e Qatar sono impazienti: vogliono lanciare un'azione militare immediata contro la Siria, che porterebbe i sunniti al potere, e sono pronte a sacrificare uomini, assumendosi i costi finanziari della guerra.
Schierandosi per l'attacco, però, gli Stati Uniti si sono uniti alla Lega Araba e hanno come alleato il Premier turco Erdogan. Bluffa anche l'Occidente allora, non solo Assad?
Non propriamente. In parte gli interessi degli Usa, di Israele e in generale dell'Occidente coincidono realmente con quelli delle potenze regionali sunnite. Non in tutto però, per questo si è esitato così a lungo sull'attacco.
In funzione anti-qaedissa, le istanze di Washington e Tel Aviv - conservare lo status quo, mantenendo invariato l'equilibro di potere tra Assad e l'Esercito libero siriano degli insorti - sono sorprendentemente più vicine a quelle di Teheran che dei supporter regionali dei ribelli. 
Neanche l'«attacco limitato» annunciato degli Usa contro l'aviazione siriana cambierebbe questa equazione. Solo ulteriori spargimenti di sangue tra i civili potrebbero costringere l'amministrazione Obama a prendere le difese dell'opposizione senza se e senza ma.
Il nuovo Presidente Hassan Rohani deve la sua carriera diplomatica di ex Capo negoziatore per il nucleare e i ruoli apicali nell'apparato di Sicurezza alla sua precedente ascesa nell'apparato militare, negli otto anni della guerra contro l'Iran. Come reagirà Rohani, da ex capo militare, a un'eventuale guerra degli Usa contro la Siria? I Guardiani della rivoluzione risponderanno per rappresaglia contro Israele o si muoveranno con prudenza?
L'Iran sarebbe messo in serie difficoltà da un attacco degli Stati Uniti e di Israele contro il suo stretto alleato siriano. Con tutta probabilità, tuttavia, non reagirà d'impulso, ma tenterà di evitare coinvolgimenti diretti, fornendo ad Assad assistenza e cooperazione in modo trasversale, sfruttando le forze fedeli nella regione. 

Quasi ovvio ricordare come l'Iran abbia i suoi mercenari sparsi in Medio Oriente, sotto forma delle milizie di Hezbollah in Libano, di altre forze di sorveglianza e di organizzazioni terroristiche. È Teheran a pagare le loro spese quotidiane. Finanzia e addestra questi gruppi, attraverso il corpo speciale dei Guardiani della rivoluzione delle truppe al Quds.

Questione centrale della guerra in Siria è il nodo delle armi chimiche. In passato, osservatori internazionali sulla sicurezza e riviste di intelligence hanno scritto del ruolo dell'Iran e della Russia nell'aiutare Assad a costruire l'arsenale chimico con scienziati e tecnologie. 

Nessun governo straniero, tuttavia, e neanche l'Onu hanno potuto confermare il coinvolgimento di Teheran, anche durante l'acquisto (appurato) del regime siriano di sostanze chimiche da grandi compagnie filo-occidentali. Che parte ha avuto l'Iran in questo commercio legale e illegale, se ne ha avuto parte?

A quanto è emerso, la Siria sembra aver sviluppato il proprio arsenale chimico facendo affidamento sulle capacità domestiche. Teheran non ha realmente assistito Damasco nell'acquistare le sue armi chimiche, piuttosto ha aiutato le forze siriane nell'addestramento e nella logistica. 

Il ruolo maggiore, l'Iran l'ha avuto nello sviluppo dell'industria missilistica siriana. La quantità di armi chimiche possedute da Assad è tuttora sconosciuta. Quel che è certo è che Damasco non esiterà a usare qualsiasi tipo di arma letale contro la sua popolazione. 
Se necessario e se ne andrà della sopravvivenza del regime, l'Iran sarà pronto a fornire qualsiasi strumento di armamento richiesto da Assad - dai diversi gas nervini alle sostanze tossiche e biologiche, per aiutarlo a sopravvivere. 

Durante la guerra con l'Iraq, tra il 1980 e il 1988, Teheran subì l'uso di armi chimiche di Saddam Hussein e ne condannò l'uso. Davvero l'Iran tollererà - o ha già tollerato - il sospetto uso di gas nervino di Assad contro i civili siriani?
L'Iran non si preoccupa delle vite dei civili in Siria, è dell'idea che «il fine giustifichi i mezzi». Le uccisioni di massa di migliaia di dissidenti e attivisti politici alla fine degli anni '80, insieme ad altri esempi, dimostrano che le autorità di Teheran non avranno alcuna esitazione a ordinare altre uccisioni di massa, se si sentono minacciate da forze di civili che cercano la libertà. 
A causa del mio precedente lavoro come interprete al Ministero degli Esteri, sono consapevole della produzione di massa di armi chimiche e biologiche del regime iraniano. Non producono strumenti letali del genere solo per metterli in mostra.
Eppure, sul piano diplomatico, Rohani ha aperto al dialogo con Washington e con Bruxelles, in particolare con la Gran Bretagna, usando toni cordiali persino con Israele. La guerra in Siria arresterà questo disgelo?
Qualsiasi raid contro Damasco non potrà che incidere negativamente sul nuovo approccio verso l'Occidente, inaugurato da Rohani. Tuttavia, Teheran è in una situazione così critica che ha bisogno di proseguire i negoziati o qualsiasi processo che riavvicini l'Iran alle potenze globali. 
Le sanzioni economiche hanno colpito così duramente l'economia iraniana, che il regime non può più tollerare la crisi. La Guida suprema Ali Khamenei è convinta che sia giunto il tempo di parlare con la comunità internazionale, per ridurre il volume delle sanzioni paralizzanti.
Che ruolo avrà, in queste prove di riavvicinamento, colui che si dice essere il Ministro del Governo della cosiddetta 'lobby iraniana di Washington', l'ex Ambasciatore iraniano alle Nazioni Unite e attuale titolare degli Esteri Mohammad Javad Zarif?
Khamenei ha scelto Rohani come nuovo Presidente, perché pensa che possa servire ai suoi scopi, cioè allentare l'embargo internazionale. Per questo ha permesso a figure moderate e riformiste di tornare sulla scena politica, dopo una lunga assenza.
Nominando un abile lobbista iraniano negli Usa come Javad Zarif Ministro degli Esteri, il Presidente ha rivelato che, al momento, l'intento del regime islamico è avviare negoziati strategici con l'Occidente. La prova sta proprio nel fatto che, recentemente, il dossier nucleare iraniano è stato trasferito dal Consiglio supremo per la sicurezza militare nell'ufficio del Ministero degli Esteri.




The English version of the interview:



The first question is: 1) Many foreign analyst have commented that a war from Usa against Syria is - first of all - an war against Iran, also in defence of Israel. An hidden war would be in act in the region with Iran against Saudi Arabia and Turkey: do you agree? If yes, which role have got the Usa in the conflict: are the leading actors or gregarious of Israel and Riad?

This is partly true but the problem is that the USA and Israel prefer to witness a weakened and failed Syria with Assad in power instead of replacing it with horrendous, extremely anti-Israeli and pro Al-Qaida groups such as al-Nusra, a vision which is partly shared by the regime in Tehran. Iran prefers to see its ally, Bashar at power rather than adversary Sunni opposition who would threaten the Shiite country’s strategic interests in the Levant region. Quite contrary however, the Sunni dominated Muslim countries and regional powers like Turkey, Saudi Arabia and Qatar, are impatient for realization of an immediate military action against Assad which could bring fellow Sunni opposition into power. They are ready to sacrifice and assume some responsibility and financial burden. So, here the interests of the USA, Israel and the Western powers do not completely overlap with that of regional powers. The US, Israel and West’s stance towards Syria is surprisingly closer to that of Tehran which is status quo and not changing the balance of power between Al-Assad and the FSA forces. Even the expected limited US-led attack to Syrian air force, will not change the existing equation and status quo in Syria. Maybe with the further bloodshed in the civilian side the Obama administration will be convinced or forced to side with the opposition and assist them.

2) The new Iranian president Hassan Rohani opened to new talks with Washington and Eu, in particular with Great Britain. Expertise of the region also wrote, the new Foreign Minister Mohammad Javad Zarifi is linked with the "iranian lobby" of Washington. Will the war in Syria stop the attempts of Iran to deal with the West, just in order to reduce the international sanctions?
Of course any possible strike against Syrian government, will negatively affect Iran’s new approach towards the West. Yet, Tehran is in such a critical situation that needs to continue the negotiations or any form of engagement process with the major global powers. Because economic sanctions has now reached into a phase that in effect, it crippled Iran’s economy in a way that it is too much for the regime to tolerate it. Whereas Supreme Leader, Ali Khamenei believes that now is the time for talks with the world community in order to reduce the volume of the crippling sanctions and he thinks that the new president Hassan Rouhani and his team can best serve to this purpose, he allowed them to appear in Iran’s political scene after long absence. By choosing a skillful Iranian lobbyist in the USA, Javad Zarif, as foreign minister as well as top negotiator -- because Iran’s nuclear dossier was recently transferred from Higher National Security Council into the hands of foreign minister -- the president revealed the Islamic regime’s intents and desires for strategic talks for lifting of the sanctions.

3) Rohani owes firstly his diplomatic career to his high level work in military and security apparatus, during the war against Iraq. How do you think will he react to a war from the United States against Syria: will the Guardian of revolution military reply against Israel or will Iran be prudent?
In case of US or Israeli attack to the close ally Syria, Iran would be pushed into a serious situation but it would most probably try to not to be tempted to be directly involved in favor of Damascus. Rather, Tehran will mount its assistance and synergy with the loyal forces in the region. No need to say that, Iran has its own mercenary forces within the form of Lebanon’s Hezbollah militia and other vigilante groups and terrorist organizations. They are paid daily expenses, financed and trained by the IRGC’s Al-Qods Force for the “D-Day”s such as this.

4) The last topic is the matter of chemical weapons of Syria. International think tank on global security and intelligence reviews wrote in the past about the role of Iran and Russia, helping Assad with scientists and technologies to build his chemical arsenal, but either foreign government or Un could prove it. Chemistry substances would be also acquired from Syria intelligence from european and west big company. Which part has had Iran in this legal and illegal commerce, if had a part? During the war with Iraq, Teheran suffered and then condemned the use of chemical weapons from Saddam Hussein against the iranian. Is Teheran really tolerating the likely use of nerve gas from Assad against civil citizens?

Syria seems has developed its chemical weaponry relying on its domestic capacities and Tehran has not effectively assisted Syrian government in acquiring its chemical weapons. Iran rather helped Syrian forces in training and logistically. However, Tehran had major role in Syria’s missile industry. The amount of chemical weapons owned by the Assad regime is unknown but Bashar Assad will not hesitate to use any kind of lethal weapons against its own people. If necessary and if it is the matter of survival for the Syrian regime, Iran will be ready to hand over any needed weaponry (different nerve gas and biological and toxic substances) to Al-Assad and assist the regime to survive. However, surprisingly similar to the stances of Israel, Iran prefers a failed Syria with Assad having the upper hand since Assad best serves Tehran’s interventionist and rather expansionist policies in the Middle East.  Iran doesn’t care about the lives of the civilians in Syria and is of the idea that “The end justifies the means.”
Mass killing of thousands of dissidents and political activists in late 1980 and other examples showed that the authorities in Tehran will never hesitate to kill masses if they feel threatened by the freedom-seeking civilian forces. Due to my previous job as foreign ministry interpreter I am aware of mass production of chemical and biological weapons by the Iranian regime and they don’t produce these deadly products for display.